4 آبان 1394 ساعت 14:18 |
بازدید : 84 |
نوشته شده به دست ERFAN-OLYAEE |
(نظرات )
با غمت من در دلم احساس دردی می کنم همچو پاییز و خزان احساس زردی می کنم یاد دستانت بخیر روزی زمستان گرم بود بی حضور دست تو احساس سردی می کنم من وفادارم به تو حتی در این تنهایی ام اینچنین در قلب خود احساس مردی می کنم خط صافی شد دلم در این نوار لعنتی مثل برگی در خزان دارم نبردی می کنم از تپش افتاده آخر قلب من از دوری ات