رنجش زدایی
متن دلخواه شما
3 آبان 1394 ساعت 22:2 | بازدید : 115 | نوشته ‌شده به دست ERFAN-OLYAEE | ( نظرات )
رنجش زدایی



Jan-16-2008, 07:53

تکنیک ابداعی و ابتکاری و یادگاری استاد خواجه نوری)

قبل از هر چیز ببینیم حال طبیعی و سلامت یک انسان سالم چیست؟
نشاط،سرزندگی،شادی درونی ،خلق خوش ، توان تصمیم گیری،قدرت فراگیری و تمرکز، آرامش درونی،رفتارمتعادل و خوشحال از رشد وترقی دیگران و از همه مهمتر مهربان است

حال وقتی می رنجیم چه حالی داریم و چه عکس العملی نشان می دهیم ؟
خشمگین ، گریه و شیون ، افسردگی ، انفعال ،خواب آلودگی ، اضطراب که خود را به صورتهای زیر جلوه گر می کند:
پرخوری ،کم خوری،پراشتهائی،کم اشتهائی،پرخوابی ،کم خوابی ، بدخوابی ، کابوس شبانه ، محاوره درونی بالا ، احساس اجحاف ، احساس فریب ، احساس ترس ، تنبلی ،حسادت ، بدبینی ، احساس تحمیل ، کینه توزی و غرغر کردن

آیا رنجش که این همه احساس و عکس العمل نا مطلوب درما ایجاد می کند بداست ؟
در واقع اگر بخواهیم بگوئیم که رنجش بداست ، مثل اینست که بگوئیم درد بد است یا تب بد است
تب و درد خوبست و یک نعمت است چون علامت هشدار دهنده است ، ولی اگر کاری برای آن نکنیم بد است
دایر: "اگر درد نبود ممکن بود هنگام آشپزی متوجه شویم که به جای دست یک چماق سیاه داریم "
پس رنجش یک عکس العمل طبیعی و مفید است به شرط اینکه با مشاهده آن در پی ریشه یابی و رفع آن باشیم

آیا همه رنجشها عصبی اند؟
- اگر کسی حقوق حقه ما را پایمال کرد
- اگر کسی صدمه ای به ما زد
- اگر کسی آزادی ما را سلب کرد
آیا حق داریم از او برنجیم؟

ولی اگر آنچه که حقمان پنداشته بودیم میلمان بو و نه حقمان
و آنچه که صدمه به خودمان پنداشته ایم زخم غرور بود و نه صدمه
وآنچه که سلب آزادی پنداشته ایم ،فرار از قید و بند بود و نه آزادی
آیا حق داریم از او برنجیم؟
حق ما را چه چیز تعیین می کند؟
در واقع حق ما را جایگاه خود ایده آلی تعییِن می کند.
- اگر این خود ایده آلی آنقدر بزرگ و با شکوه باشد که هز همه دنیا یک سروگردن بزرگتر باشد آنوقت به ما حق می دهد که هر کاری دلمان خواست بکنیم
اگر کسی مانعمان شود از او می رنجیم و تا انتقاممان را نگیریم دلمان خنک نمی شود(برتری طلب)
- اگر خود ایده آلیمان کوچک و حقیر شده باشد اصلا" احساس رنجش نمی کنیم ولی افسرده و دلمرده ایم احساس اجحاف داریم و نیاز داریم که دیگران فکری به حالمان بکنند(مهرطلب )
اگر بین دو خود ایده آلی و باشکوه و خود حقیر و کوچک شده گرفتار باشیم ترجیح می دهیم تا دست از زندگی بشوئیم و از همه کناره بگیریم و اجازا ندهیم که کسی اثری در زندگیمان بگذارد تا آزاد و راحت باشیم (عزلت طلب )

هدف ما از آموختن تکنیک رنجش زدائی چیست ؟
- پیدا کردن و رفع عصبیتهایمان
- بهبود روابطمان با هودمان و دیگران
- احساس آرامش و خوشبختی بیشتر

عوارض رنجش:
- عوارض جسمی :
تولید سم در خون
مثال اول:
مادری که هنگام خشم و ترس سم وارد شیرش می شود و گفته شده که در این مواقع دادن شیر به بچه ممکن است به مرگ بچه منجر شود
مثال دوم:
اثر سوء خشم ،ترس ،افسردگی خانم باردار روی جنین
- بیماریهای روان تنی که بازتاب رنج های روحی است مثل :
سردردهای عصبی ،میگرن
دردهای معده و زخم معده
گلودرد ، گواتر(غم باد)
جوشهای چرکی ،زردی و یا کبودی رنگ چهره
سکته قلبی
انواع آلرژی ها
بی اشتهائی ،پراشتهائی ،کم خوری و پرخوری
بی خوابی ،پرخوابی ،بدخوابی ،کابوسهای شبانه
- نمادها و عوارض روحی رنجش:
افسردگی ،تنبلی ،خشم ،انفعال ،محاوره درونی
بدبینی و سوءظن،احساس اجحاف ،احساس تحمیل
خشم ، عدم تمرکز، اختلال در قوه یادگیری
اختلال در روابط انسانی:
بسیاری از طلاقها، گسستن دوستیها ، اختلافات و ناسازگاریها در محیطهای انسانی بدلیل رنجشهای کوچک و بی اهمیتی است که روی هم انباشته شده است

اثر رنجش :
- با توجه به اینکه ذهن انسان حاصیت تسری دادن و جا به جا کردن دارد، رنجش کوچکی از یک نفر می تواند به تمام انسانها و حتی دنیا و یا تمام زندگی تعمیم یابد و جا به جا شود
رنجش از رئیس تبدیل می شود به بدرفتاری با همسر و فرزندان و خانواده
رنجش از رئیس تبدیل می شود به بدرفتاری با ارباب رجوع
رنجش از هرکس تبدیل می شود به تیره و تار شدن دنیا و لذت نبردن از زیبائیهای طبیعت و مواهب زندگی
- بدتر از رنجشهای مشهود و محسوس ، رنجش های سرکوفته ،نامحسوس و نامشهود است. چون این رنجش ها بیکار نمی نشینند و فراموش نمی شوند بلکه بر عکس مثل قارچ که در تاریکی و سکوت رشد می کند، روز به روز بزرگتر شده و انسان را به یک چلیکی از باروت تبدیل می کند که با جرقه ای منفجر می شود و با انفجار مهیب هر چه را که در شعاعش باشد تخریب می کند

استاد: اکثرا" مقدار خشمی که در پستوهای قلب تو انبار شده چندین برابر خشم آشکاریست که می بینی

مثال: خانمی که بدلیل رنجش از همسر عقد کرده اش که با خانم دیگری ازدواج کرده بود و طلاق نگرفت و دنبال تشکیل زندگی جدیدی هم نرفت و تبدیل شد به یک آدم افسرده ، بدبین ، شکاک و بدبخت که تنها دلخوشی اش لذت بردن از ناکامی و بدبختی دیگران است
- دستمالی که قیصریه را به آتش کشید
- دوتا شیشه آب لیمو که خطه فارس را توسط تیمور لنگ به خاک و خون کشید
- چه بسیار مواقع که در مقابل یک رفتار یا گفتار کوچک آنچنان خشمگین میشویم و عکس العمل نامتناسب با موضوع از خودمان نشان می دهیم که خودمان هم از این عکس العمل ناخواسته به وحشت می افتیم و این چیزی نیست مگر خشم فروخورده ناشی از رنجش های کوچک
- پسری به خاطر تخم مرغی که برادرش سر صبحانه نخورده بود و مادرش به اوداد که بخورد بشدت عصبانی شده و به مادرش پرخاش می کند. در واکنش سنجی متوجه می شود بدلیل امتیازاتی که اغلب مادرش به برادرش می دهد بشدت از او رنجش دارد و این رنجش سر یک مساله کوچک مثل آن تخم مرغ خودش را نشان داده است

موانع دیدن رنجش :
- بسیاری از اشخاص فکر می کنند که اصلا" از هیچکس نه رنجش دارند و نه اصلا" می رنجند بدلیل:
- غرور آسیب ناپذیری
- غرور گذشت و فداکاری
- غرور بی نیازی
این حالت مثل اینست که ما ظاهرا" بیمار نیستیم و مشکلی هم نداریم ولی وقتی آزمایش خون می دهیم متوجه می شویم که مثلا" سد یمان ، چربی و قند خونمان خیلی بالاست و هر آن دچار هزار مشکل و خطر جدی شویم
- در روح و ذهن ما مکانیسمهائی عمل می کند که بسیاری از چیزهائی را که در عمق وجودمان است نمی خواهیم ببینیم از جمله رنجش را
- بسیاری از ما فکر می کنیم که خیلی مهربان ،بلند نظر،مردمدوست و با گذشت هستیم . ولی در بعضی عکس العمل های آنی متوجه می شویم که یک نیروی محرکه عظیم در ما هست که ما را وادار به عکس العمل هائی می کند که با موضوع هیچ تناسبی ندارد

پس :
- غرورها
مانع از دیدن رنجش ها می شود
غرور بِی نیازی
غرور آسیب ناپذیری
غرور باگذشت بودن
غرور درک دیگران
غرور پنائی بودن
- تضادها مانع از دیدن رنجش می شود.

 فردی همسرش را خیلی دوست دارد ولی بدلیل عزلت طلبی از قید می رنجد و بدلیل علاقه اش قادر به دیدن این رنجش نیست
- ترس از مبارزه در مهرطلب مانع دیدن رنجشهایش می شود
ترس از دست دادن تائید دیگران، در مهر طلب مانع از دیدن رنجشهایش می شود
عوامل تشدید رنجش :
- انتقامجوئی : باعث بزرگ تر دیدن و بیشتر دیدن رنجشها می شود تا فرد دلیلی برای انتقامجوئی داشته باشد
- توقعات عصبی از خود و دیگران باعث رنجش و تشدید آن می شود
- شاید به جرات بتوان گفت که نود درصد رنجش های ما از دیگران تعکیس رنجش های ناشی از توقعات بیرحمانه ایست که از خودمان داریم چرا؟
بدلیل حضور نامیمون خود ایده آلی

علائم رنجش :
- مهروکین نسبت به کسی
- پی بردن به اینکه از دیدار با فرد خاصی گریزانیم
- بی دلیل افسرده ایم
- بی دلیل خشمگین هستیم
- بی دلیل تنبلی می کنیم
- از نوشتن و اجرای دفترچه ساعتی فراری هستیم
- پیوسته دنبال انتقامجوئی هستیم

علل درونی رنجش :
- باورهای غلط:
مولوی : پیش چشمت داشتی شیشه کبود زان سبب عالم کبودت می نمود
ما انتظار داریم که دیگران طبق باورهای ما رفتار کنند مثلا"
- به ما حرف توهین آمیز نزند
- با ما رفتار توهین و تحقیرآمیز نکنند
- هر کاری به نظر ما خوب است همان کار را انجام دهند
- هر کاری که به نظر ما بداست آن کار را انجام ندهند
- توقع های عصبی (آزار ذیحقی):
ما انتظار داریم که دیگران تمام توقعاتمان را برآورده کنند و درواقع میل خود را حق خود می دانیم
- توقع داریم به ما احترام زیادی بگذارند
- دیگران همانطور که ما دوست داریم رفتار کنند
- که خودمان همان طور که دست داریم رفتار کنیم ولی نمی توانیم پس از خودمان می رنجیم
- از خودمان و دیگران توقع داریم که بی عیب و کامل باشیم چون نیستیم می رنجیم
- غرورهای عصبی :

من بدلیل غرور آسیب ناپذیری فکر می کنم می توانم تند رانندگی کنم و تصادف نکنم ، ولی وقتی تصادف می کنم از خودم بشدت می رنجم و گاهی آنرا تعکیس می کنم روی طرف مقابل و او را مقصر می دانم در حالیکه مثلا" من انحراف به چپ رفته ام
- بعضی اوقات بدلیل مهرطلبی و عناد بخود کاری می کنم که دیگران از ما رنجیده و عکس العملی به ما نشان دهند که باعث رنجش ما شود مثلا"
بددهنی
روی ترش و بداخمی
زخم زبان
رفتار و نگاه تحقیرآمیز
ایجاد توقع در دیگران و رنجیدن از تحمیل دیگران (مهرطلب)
غرزدن و ایرادگرفتن از دیگران
(کمال طلبی)که عاقبت تبدیل به منفی بینی می شود
زخم غرور زدن و ایجاد احساس گناه در دیگران
تعکیس عناد بخود به صورت عناد به دیگران و رفتار ناصحیح با آنها تجلی می کند
- حسادت :
مثل کارمندی که به خاطر توجه زیاد رئیسش به همکارش با او بد می شود و از او می رنجد
- سلطه جوئی:
وقتی از دیگران توقع داریم که طبق خواسته ما عمل کنند و هیچ توجهی به موقعیت و امکاناتشان نداریم و آنها از عهده انجام خواسته مان بر نمی آیند از آنها می رنجیم
- واکنشهای شرطی:
اگر به نوازش شرطی باشیم (شرطی بد)ازهر کسی که نوازشمان کند می رنجیم و بدمان می آید
گاهی از کسانیکه تازه با آنها آشنا شده ایم بدمان می آید. اگر به تداعی آزاد بپردازیم (یعنی در مورد قیافه و حرکات آن شخص هراسی را که به یادمان می آید بنویسیم) متوجه می شویم که او مثلا" شبیه یک آدمی است که به ما بدی کرده و در طول زمان ماجرا را فراموش کرده ایم و قیافه این شخص جدید تجربه احساسی ناخوشایند ما را به یادمان آورده است
یا مثلا" فردی از یک شخص رشتی بد حسابی دیده بود بعد از آن با هیچ رشتی ای معامله نمی کرد.
- دهن بینی :
عصبیت و بخصوص مهرطلبی
انسان را دهن بین می کند و آدم دهن بین دائم از دیگران می رنجد چون تحت تاثیر دیگران تصمیم می گیرد و پی در پی اشتباه می کند و تقصیر اشتباهاتش را به گردن دیگران می اندازد
عدم شناخت درست از دیگران :
مثل اینکه از درخت گلابی سیب بخواهیم و وقتی نداد از او برنجیم مثال :
از مهرطلب انتظار قاطعیت داشته باشیم
از برتری طلب مننتقم انتظار مهر و دوستی داشته باشیم
از عزلت طلب انتظار شور و نشاط و احساسات عمیق داشته باشیم
- تعکیس :
از صفتهای خاصی در دیگران بدمان می آید و می رنجیم (چون این صفات در خودمان هست و قادر به دیدن آن نیستیم و آنها را صفات بد می دانیم)
- تضاد:
(مهر و کین ) در ما ایجاد رنجش می کند.

راههای کم کردن رنجش:
- تمرین و ابراز مهر اصیل و بدون انتظار
- تلقین اینکه "هیچ چیز اهانت نیست مگر من اهانتش بدانم" ،استاد
- کم کردن توقعاتمان از دیگران
- ریشه یابی و رفع غرورهای عصبی
- تلقین اینکه "آدم بد وجود ندارد و آنکه بدش می خوانند یا مریض است و نابالغ یا شرطی و بدعادت:
- تمرین عفو برای کسانی که مشکل دارند و بی اختیار دیگران را می رنجانند.
ویکتور هوگو: " همه فهمیدن همه بخشیدن است"
- آموختن و آموزش دادن توام با مهر اصیل
- توجه به زیبائیها ، گوش دادن به موسیقی آرامش بخش و شاد، غذای خوب و مفید خوردن ، مصاحب صدیق و دلپذیر

رنجش زادئی:
- تلقین مدام به خود که رنجش زدائی به نفع ماست و کمک بزرگی به بهبود روابطمان است چه با خودمان و چه با دیگران
- تهیه فهرستی از رنجشهایمان ،چه کوچک ، چه بزرگ ، چه مزمن و چه تازه ، هرچه که یادمان مانده است
- "رنجشها هرکدام باری دارند". برای شروع از رنجشهائی که بارشان ، دردشان و اهمیتشان کمتر است شروع کنید
- در مورد رنجش انتخاب شده هرچه می خواهیم می نویسِم و بعد از بررسی می توانیم آنرا پاره کرده و دور بریزیم تا به دست کسی نیفتاده و رنجشمان را بیشتر نکند
- سوال زیر را از خودمان بپرسیم و پاسخ آنها را بنویسیم:
سهم من در بوجود آ.وردن این رنجش چه بوده ؟
منظور از این سوال این نیست که ببینیِم تقصیر ما چه بوده و در واقع می خواهیم نقش خود را در این قضیه بفهمیم
لازم به یادآوریست که مهرطلب معمولا" خود را مقصر می داند ولی قادر به دیدن سهم خود در رنجش و یا حتی دیدن رنجش نیست
گاهی ممکن است که سهم ما در ایجاد رنجش اصیل باشد ولی باعث ایجاد رنجش در دیگری شود
مثال : راننده ء سرویس اداره مان از من خواست برای دخترش که لیسانس زبان گرفته بود کاری پیدا کنم من هم سعی خودم را کردم و نتیجه را به دخترش گفتم و بعد او بشدت با من سرسنگین شد. بعدها متوجه شدم که من غرور بی نیازی او را زخم رده بودم و شاید بهتر بود نتیجه را به خودش می گفتم و نه به دخترش
دیدن سهم ما و سهم مخاطبمان این حسن را دارد که مخاطبمان را هم می شناسیم.
مثلا" عزلت طلب از محبت دیگران هر چند اصیل ، احساس قید کرده و عناد بخود پیدا می کند و می رنجد
- دیدن سهم طرف مقابل در ایجاد رنجش در ما مثلا"
نوع رفتار او با ما: در کنکور قبول شده ایم و او بدلیل حسادت به ما بی محلی می کند
توقعات او از ما: توقعی از ما دارد که خارج از توان و امکاناتمان است
- پرسیدن این سوال که چرا رفتار او ما را رنجانده ، چون یک حرکت می تواند در افراد مختلف رفتار متفاوتی را در پی داشته باشد.
مثال : یکی از در وارد می شود و شروع به فحاشی می کند. از کسانی که نشسته اند هرکس یک عکس العمل دارد
یکی خشمگین می شود و شروع به پرخاش می کند
دیگری شرمنده می شود و در خود فرو می رود
می ترسد
خنده اش می گیرد
آرامش خود را حفظ می کند و از خود می پرسد که این آدم مشکلش چیست که اینطور پرخاش می کند.
پس چیزی که مهم است حساسیت های درونی آدمهاست که باعث می شود عکس العمل های متفاوتی داشته باشند و کارما بررسی این حساسیتهاست که باعث اعوجاج دید می شود
- با توجه به موارد فوق از خود بپرسیم که آیا
غروری در من زخم خورده ؟
کدام غرور؟
توفع بی جائی داشته ام که برآورده نشده؟
سلطه جو بوده ام و ارضاء نشده؟
این نحو عملکرد ضمن اینکه از عصبیتهایمان به ما شناخت بیشتری می دهد تاثیر عمیقی هم در رنجش زدائی خواهد داشت
- از خود بپرسیم چه بهتر بود می گفتم و چه بهتر بود می کردم . وقتی که مشخص کردیم که چه بهتر است برای آن رفتار و گفتار تمرین کنیم تا با تمرین این واکنش از پیش تعیین شده خودمان را از قرار گرفتن در معرض رنجش رها کنیم و با کنترل بیشتر روی رفتارمان رضایت از خودمان را بالا ببریم
- تمرین عفو
استاد: "درعفو قدرتی است که در انتقام نیست "
- طرح کردن رنجش با طرف مقابل با اسفاده از فن گله .
نکته اول:
رنجش زدائی یکی از مهمترین تمرین های خودشناسی است .

 در واقع تمرین های
رنجش زدائی
دفترچه ساعتی
حسن جوئی و نیکی بینی
طلسم تصا
چهارعمل اصلی ماست که به عنوان چهار عمل اصلی در سرلوحه همه تمرین های روزانه ما قرار دادرد و بخصوص رنجش زدائی که به ما در شناخت ریشه ای عصبیتهایمان کمک می کند
نکته دوم:
هدف از رنجش زدائی در درجه اول آن است که حال ما خوب شود و از بازتابهای رنجش نجات پیدا کنیم
در درجه دوم
پس از حل رنجش برای خودمان با استفاده از فن گله آنرا با طرف مقابل مطرح کنیم تا ارتباطمان هم بهبود داده شود
نکته سوم:
استاد: روحیه انسان مثل آب زلال استخریست که دائم خار و خاشاک و حشرات وارد آن می شوند و اگر هرروز تصفیه نشود تبدیل به لجن شده و کم کم به محیطی آلوده و متعفن تبدیل می شود .انسان هم با رنجش زدائی روح خود را صاف و زلال می کند
استاد: رنجش زدائی مثل حمام روح است . چطور که اگر مرتب دوش نگیریم و بدنمان را نشوئیم جسممان آلوده و بدبو می شود و دیگران را از ما فراری می دهد، رنجش هم روحمان را بدبو کرده و مایه فرار دیگران از ما می شود
استاد: رنجش زدائی به معنی آن نیست ک اگر اجحاف و تحمیلی به ما شد از احقاق حق خود صرفنظر کنیم ، بلکه آنست که این احقاق حق بدون احساس کینه و انتقامجوئی و به مقتضای مصلحت بینی و احقاق حق عاقلانه باشد، تا هم اثر سازنده بر روحیه مان داشته باشد و هم با این کار سلامت دیگران را به خودشان نزدیکتر کنیم . در غیر اینصورت چه بسا که از احقاق حقمان هم باز خواهیم ماند
نکته چهارم:
هدف از رنجش زدائی اینست که :
با تمرین و ممارست در این کار ریشه های ایجاد رنجش را که همان عصبیتهاست پیدا کرده و ضمن شناخت آنها رفعشان می کنیم

با پیگیری در انجام این تمرین قدرت تجزیه و تحلیل عملی و ذهنیمان بالا می رود بخصوص اگر این کاررا کتبی انجامدهیم ، برای حل سایر مشکلات و مسائلمان می توانیم از آن استفاده کنیم
با پیگیری در انجام این تمرین احساس رضایت از خودمان بالا رفته و رابطه مان با خودمان و با دیگرا بهتر می شود
و بقول حافظ:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن

چند مثال :

 چه کسی از چه چیزی می رنجد:
مهرطلب:
از دریافت نکردن مهر انحصاری
از عدم دریافت تائید دیگران
برتری طلب :
از مخالفت دیگران
از انتقاد دیگران
از اطاعت نکردن دیگران
عزلت طلب :
از دخالت دیگران در امورش
از کمک و همکاری دیگران

و همه تیپ های عصبی از مقایسه و شش آفت دوستی می رنجند

 



سیستم وبلاگدهی

-

سیستم وبلاگدهی


|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








آخرین عناوین مطالب