3 آبان 1394 ساعت 22:2 |
بازدید : 57 |
نوشته شده به دست ERFAN-OLYAEE |
(نظرات )
بهداشت دوستی چون مهمترین محور سازمان«پنا» بر پایه ایجاد دوستی و نزدیک ساختن انسانها با یکدیگر است، ما اعضای«پنا» متعهدیم و کوشش می کنیم حتی المقدور نکات زیر را رعایت کنیم: 1-بازگو کردن رنجش ها با رعایت تکنیک رنجش زدائی. 2-سعی در دیدن محاسن یکدیگر و بازگو کردن آن. 3-حفظ العیب یکدیگر. 4-تمرین مهربانی بدون چشمداشت پاداش. 5-رعایت انصاف با در نظر داشتن وضع و حال و روحیه طرف. 6-شناخت اشتباهات و توقعات بیجای خود و سعی در رفع و جبران آنها. 7-در صورت موافقت صزیح طرفین، تذکر عیوب و نواقص یکدیگر. 8-رازداری. 9-دروغ نگفتن. 10-رعایت نظم و وقت شناسی. 11-زیادی ندیدن یکدیگر. 12-تساهل در لحظه خشم و عصبانیت. 13-رعایت احترام و ادب نسبت به یکدیگر: بددهنی نکردن، لقب های بد ندادن، شوخی های آزاردهنده و رنجش آور نکردن،زخم زبان نزدن و 14-همدردی. 15-پیشقدم شدن در ایجاد رابطه انسانی. 16-رعایت طلسم«تصا»:تواضع، صداقت،ادب. 17-رعایت سه میم: یعنی کسانی که در ارتباط با ما قرار میگرند احساس کنند مهم، محترم و مورد نیازند. 18-کوشش درشناخت و رفع«شش آفت روابط انسانی»:مخالفت، مقاومت، مچ گیری، تحکم، تحمیل، تحقیر. 19-سعی درآموختن«هنر گوش دادن». 20-تذکر این نکته به خود که اصلاح و دوباره سازی عادات خلقی، بسیار طولانی است و برای هیچکس مقدور نیست که در طی مدت کوتاه و به آسانی بتواند در آن توفیق یابد. با«شناخت، قبول و تمرین» می توان به تدریج عادات خلقی ناپسند را رفع و عادات خلقی پسندیده را جایگزین کرد خود را آدم سلطه جويي ميدانيد؟
• چراغ قرمز هايي براي شناخت سلطهجويي در خود:
-1 ميل خود را حق خود دانستن و اگر ميلتان انجام نشود، احساس كنيد كه حقتان خورده شده. شنيدن و يا ضعيف و ناتوان به نظر آمدن، از كسي خواهشي نكردن. « نه »
-2 از ترس
-3 نظرات خود را با تحكم و دستور به ديگران ابلاغ كردن و توقع پذيرش از طرف آنها داشتن.
4 تلاش در جهت تغيير دادن باورها و رفتار و گفتار ديگران، به صرف اين كه مطابق استانداردهاي شما نيست و يا حتي تحقير سليقه ديگران و به استهزاء گرفتن آن.
-5 رنجورنمائي و جلب ترحم ديگران براي همكاري با خود و در جهت اهداف و اميال خود، به شكل تظاهر به بيماري، گريه كردن، التماس كردن و غيره.
-6 تحميل عقايد و نظرات خود به ديگران با ظاهر خيرخواهي. يا ايراد بگيرند. « شك كنند »
-7 رنجيدن و عصباني شدن و دلخوري از كساني كه نسبت به عقيده يا افكار شما
-8 زخم خوردن شديد وآسيب پذيري زياد نسبت به هرنوع انتقاد و ميل به تلافي و زخم زدن.
-9 با ابراز محبت زياد به ديگران و بذل وبخشش، ميهماني دادن و غيره انسانهاي ديگر را در اختيار خود گرفتن و مطيع و منقاد خود كردن.
-10 نداشتن گذشت و اغماض در مورد خطاهاي ديگران و نبخشيدن آنها براي اشتباهاتي كه انجام دادهاند.
-11 خشونت و سختگيري و عدم انعطاف در مورد رفتار و گفتار و پندار خود.
-12 مخالفت و منفيگرايي(نگاتيويسم) در برخورد با همه چيز و همه كس.
-13 رنجيدن دائم از آدمهاي سلطهجوي ديگر- چون عملاً اجازه سلطهجويي به شما نميدهند.
-14 رياستطلبي و ميل به هميشهدر رأس بودن و شيئي انگاشتن ديگران كه موجب تحقير و تخفيف بقيه ميشود.
من » : -15 ترس و نگراني شديد از هر نوع وابستگي(مالي، شغلي و . . . ) به ديگران و ميل شديد به انجام امور به تنهايي .« نبايد نيازمند ديگران باشم
-16 تطميع ديگران به وسيله انجام كارهايي كه خوشايند طرف است و نهايتاً موجب انجام ميل شما ميشود.
-17 برآشفته شدن شديد از نافرماني و عدم تمكين ديگران و نشان دادن واكنش خشم و پرخاش.
-18 يكهشناسي و انحصارطلبي در مورد كساني كه مورد علاقه شما هستند:( كسي نبايد به شخصي كه مورد علاقه من است، به اندازه من نزديك باشد- مگر اينكه من در جريان باشم و تازه تا حدي كه من اجازه دهم و تا زماني كه من بخواهم!)
-19 خودخواهي: بدون در نظر گرفتن خصوصيات و افكار ديگران، فقط از ديد خود به مسائل نگاه كردن و همه را ملزم به رعايت نظر خود دانستن.(عيناً رفتار بچه)
-20 ميل به غيبت و عيبجويي كه نشانه برتري خود و تحقير ديگران است.
۲*بعضي از عوامل مهم بوجودآورنده سلطه جويي:
-1 زورگويي ممتد والدين به كودك در دوران خاص كودكي و نوجواني.
-2 همانندي با پدر و مادر سلطهجو و الگو قرار دادن آنها.
-3 آزار و حقارت و احساس تحقير شدن ممتد ناشي از مقايسه دائم با ديگران.
-4 آزار ذيحقي(هميشه خود را صاحب حق دانستن)، ناشي از احساس اجحاف ممتد گذشته و ميل به تلافي.
-5 ارضاء تمام نيازهاي منطقي و غيرمنطقي كودك و بهادادن بيش از حد به او، او را چنان دچار توقعات عصبي مي كند، كه همه را موظف ميبيند مانند پدر و مادر، در اختيارش باشند و نيازهايش را برآورده سازند. (مثال: بچهاي كه به هر بهانهاي، جايزه و پاداشي از پدر و مادر دريافت كرده، متوقع است كه هر روز از معلمش هم جايزه بگيرد- و چون توقعش برآورده نميشود، معلم را بدجنس، بقيه بچهها را خودشيرين و خود را مورد اجحاف و مظلوم ميپندارد! و به خود را بگيرد.) «! حق » هر وسيله ممكن، ميخواهد معلم را تحت فشار قرار دهد تا
راه تعديل و رفع سلطهجويي
-1 شناخت سلطهجويي- قبول آن در خود- ميل شديد به تغيير.
-2 بررسي موارد روزانه سلطهجويي (با توجه به چراغ قرمزها).
-3 واكنشسنجي (سنجيدن واكنشي كه داريد) و واكنشسازي(ساختن و انجام واكنشي كه بهتر است داشته باشيد) تدريجاً شما را به انجام واكنش بهتر هدايت ميكند. « تأخير در واكنش » تمرين
-4 نوشتن دفعاتي كه واكنش صحيح نشان دادهايد و مرور آنها.
-5 تجسم حالتي كه ميخواهيد داشته باشيد، شبها قبل از خوابيدن در حالت ريلاكس و آرامش جسمي.
* تذكر مهم: بايد به اين نكته توجه داشته باشيم كه هر چراغ قرمز يا علامتي، ناشي از سلطهجويي نيست. براي تشخيص بهتر، بايد به بررسي مجموعهاي از علائم فوق- ديالوگهاي دروني(حرفهايي كه در درون به خود ميزنيم)- رؤياهاي روزانه (افكار بين خواب و بيداري) و تجزيه و تحليل علمي خوابهاي خود مبادرت كنيم. ضمناً بايد توجه داشته باشيم كه آدم سلطهجو، ديگران را شيئي تصور ميكند- اكثراً ميل به حمله تهاجم دارد- فاقد قدرت عفو و يا داراي عفو كم است و هميشه ميل خود را حق خود ميداند و با شدت ميخواهد حق تصوري خود را بگيرد.